درباره
داستان ,
زن پاشو محکمتر روی گاز فشار داد ، باید خودشو سریع میرسوند…… نه!!!
صدای برخورد ماشین با سپر گلگیر روبرویی…
درباره
داستان , مطالب جالب ,
متن عاشقانه و زیبای بطری بازی
همه چیز از یه بطری بازی شروع شد ؛ کمی بعد از نیمه شب ، روی یک میز شش نفره . . . !
بطری چرخید ، چرخید و چرخید . . .
همه چشمها به چرخشش بود !
حرکتش کم شد ، کم تر و کم تر . . . !
تا بالاخره ایستاد !
سر بطری به طرف من بود به هر حال من باید اطاعت می کردم !
درباره
شعر و متن , متن عاشقانه ,
اطلاعات کاربری
نویسندگان
آرشیو
آمار سایت