اس ام اس روز برفی
وقتی می رفتی بهار بود ، تابستان نیامدی ، پاییز شد ، پاییز که نیامدی پاییز ماند ، زمستان که نیایی باز پاییز می ماند ، تو رو خدا فصل ها رو به هم نریز
تو اگر باز کنی پنجره ای سوی دلت / میتوان گفت که من چلچله باغ توام
مثل یک پوپک سرمازده در بارش برف / سخت محتاج به گرمای توام . . .
لذت داشتن یه دوست خوب توی یه دنیای بد مثل خوردن یه فنجون قهوه گرم زیره برفه !
درسته که هوا رو گرم نمی کنه ولی تورو دل گرم میکنه . . .
باران یا برف ، چه فرقی میکند ؟
تو که باشی ، هوا که هیچ ؛ زندگی خوب است . . .
به شقایق سوگند که تو بر خواهی گشت ، من به این معجزه ایمان دارم ، منتظر باید بود تا زمستان برود ، غنچه ها گل بکنند !
به که گویم که تو منزلگه چشمان منی
به که گویم که تو گرمای دستان منی
گرچه پاییز نشد همدم و همسایه ی من
به که گویم که تو باران زمستان منی
داره برف میاد به اسمون نگاه کن هر وقت برف سیاه بارید بهم خبر بده ، اون موقع من دیگه دوستت نخواهم داشت . . .
تا وقتی تو هستی که دستانم را بگیری ، آرزو میکنم هر روز زمین بخورم !
کاش تابستانها هم برفی بود !
و بی تو لحظه ای حتی دلم طاقت نمی آرد و برف نا امیدی بر سرم یکریز می بارد
چگونه بگذرم از عشق ، از دلبستگی هایم ؟ چگونه می روی با اینکه می دانی چه تنهایم ؟
فصل که رخت عوض می کند دوباره عاشقت می شوم . . .
گیرم زمستان باشد و من آهسته روی پیاده روی یخزده راه بروم !
عشق تو همین شال پشمی است که نفسم را گرم می کند !
دونه های برف از آسمون فقط برای دیدن چشمات پایین میان ، اما پاشونو که به زمین میزارن فدای مهربونیهات میشن . . .
برف می بارد و همه خوشحالند و من غمگین . . .
دارد رد پاهایت را می پوشاند برف !
وقتی بهت گفتم : دلتنگ تو هستم ، به شانه ام زدی تا دلتنگیم را تکانده باشی ! به چه دلخوش کرده ای ؟ تکاندن برف از شانه آدم برفی ؟
امیدوارم روزای زمستونیت مثل دل من که از عشق تو لبریزه گرم باشه . روزای زمستونیت قشنگ
زمستون و روزای برفیش واسم سرد نیستن تا وقتی که خاطرات گرمت همرامه . . .
دعا میکنم غرق باران شوی
چو بوی خوش یاس و ریحان شوی
دعا میکنم در زمستان عشق
بهاری ترین فصل ایمان شوی
زمستان بهانه است برف از آسمون خسته می شه ! پاییز بهانه است برگ از درخت خسته می شه ! اس ام اس بهانه است دلم برات تنگ می شه !
خیلی از یخ کردن های ما از سرما نیست ، لحن بعضی ها زمستونیه !
هر وقت تونستی برف رو سیاه کنی ، کلاغ را سفید ، هروقت تونستی آتش را ببوسی ، در آب نفس عمیق بکشی ،
هر وقت تونستی اشک سنگ رو ببینی ، شادیه غم را ببینی ، اون موقع من تو را فراموش خواهم کرد !
اگه برف می دونست زمین خاکی چقدر کثیفه ، برای اومدن به اون لباس سفید نمی پوشید !
آدم برفی هم که باشی دلت میخواهد کسی در آغوشت بگیرد . . .
دلت میخواهد یک نفر کنارت باشد تا گرمت کند ، تا آرامت کند . . .
مهم نیست آب شدن ، نیست شدن . . .
مهم آن آرامش است حتی برای چند لحظه . . .
زمستان را دوست ندارم چون با آمدنش به یاد نگاه های سردت می افتم . . .
لیز خوردن بهونه ایست تا دست هایی رو که دوست داری محکمتر فشار بدی ، روز زمستونیت قشنگ !